بیدار شوید ، عشق من ، من می خواهم طعم خروس شما را بخورم و خورد ، اما اول سکس در روستا ، مقداری قهوه بنوشید

Views: 4025
او منتظر ماند تا او را صبح زود یکشنبه بیدار کند ، اما او هرگز از خواب بلند نشد. آلنا تصمیم گرفت همه چیز را به دست خودش بگیرد ، او را با نان قهوه درست کرد و آن سکس در روستا را روی سینی به رختخواب برد. او عطر قهوه خوشمزه را شنید ، به سختی چشمانش را باز کرد ، و او بلافاصله زیر او را تحت پوشش قرار داد ، مانند زالو به عضوی مکید ، اما او اندکی ایستاد و خواست تا اجازه دهد تا او از خواب بیدار شود.