عصر ، آنها سالگرد دهقانان را جشن داستان سکس با زن شوهردار گرفتند ، به همه تبریک گفت ، وقتی افراد مست به خانه رفتند ، دوست همسر خود را برای گذراندن شب ترک کردند. صبح او کاملاً خوابید و همان رفیق همسرش که در کنار او با مرد خواب بود اصلاً خجالت نکشید. با خماری که از خواب بیدار شدم تا آب بنوشم و کنار اتاق خوابم رفتم ، در خانه آویزان بود و زن کاملاً برهنه و خوابیده بود و یک بیدمشک قدرتمند بود ، با کلیتوریس شکوفه مستقیم به چهره یک دوست نگاه می کرد ، سپس او می توانست مقاومت نكرد و با زبانش به او چسبيد.