مرغ با ناپدری و مادرش زندگی می کرد ، پدر وقتی تازه به دنیا آمد آنها را رها کرد. در اینجا ، با یک دهقان غریبه ، به جای پدر ، نیمی از عمرش را زندگی می کرد ، اما یک بار با بازگشت از مدرسه به خانه ، هنگامی که مادرش در خانه نبود ، پدر را به دلیل استمناء گرفتار کرد. و او از اندازه آلت تناسلی وی ، قبل از اینكه هرگز آنقدر بزرگ را ندیده باشد ، حتی در مجله ها ، شوكه شد. من به سمت او رفتم و سکس زنان باهم خواستم تا مجوز را لمس کنم ، با کمی استمناء به خانه او رفت و دهقان به دنبال او رفت و اکنون او را پیدا کرد که استمناء می کند.