او پناهگاه محلی را در درگاه ایوان شلیک می کند ، با اکراه مادر را به داخل مقعد محکم می کشاند ، نمی خواست او را فلیم سکیس پاره کند ، اما خانم آنقدر پشتکار بود که آن مرد نتوانست استدلال کند. بنابراین او شورت خود را به زانو درآورد ، لباس خود را تا سینه هایش کشید و داخل آن کشید ، و چنان بلند بلند ناله کرد که می ترسید شخصی از همسایگانش بیرون بیاید و آنها را با جارو پراکنده کند ، و بدون شلوار او به نوعی متمدن به نظر نمی رسید. او دهان خود را با دست خاموش کرد و به سرعت شروع به گوز زدن کرد تا او نیز تمام شود.