دو دختر که در همان ورودی زندگی می کنند اغلب در خانه یکدیگر می نشینند. هنگامی که همکلاسی آنها با آنها همراه شد ، که به شوخی شروع به مسخره کردن کرد و از او خواست تا مشاعره ای به او نشان دهد. وقتی دختران بالغ شدند و سینه بند را بلند کردند ، پسر از او غافلگیر شد ، اما او سکس در ماشین ضرر نکرد و بلافاصله با دستان سینه اش را گرفت. من احساس کردم و می بوسیدم تا اینکه ترسوها از آنها گریختند ، و سپس به رابطه جنسی رسید.