یک چچن جوان در یک تیشرت سفید وقتی با وی به دیدار مادربزرگش از شهر رفت ، با یک دوست دیرینه در روستا ملاقات کرد. او در طول راه قدم زد و در خواب آرزوی ارگاسم شیرین و قدرت بالاتر از بهشت را برای او فرستاد ، طبق شایعات ، او از مدتها قبل می دانست که او یک شناور طولانی و نازک دارد ، که او به طور ماهرانه صاحب مهبل است و می تواند به سرعت دختر را بیاورد. به سرخوشی بنابراین ، او با اشاره ای ضخیم که می خواست با او داستان سکس با دوست زنم بخوابد ، سریع او را به چای خود فراخواند.