طاهر سوار بر الاغی به روستای همسایه است که شاهزاده خانمش در آن زندگی می کند ، معمولاً سعی می کند در روزی بیاید که والدینش قوچها را رانده یا گاوها را شیر دهند. سکس ساده آنها بیش از یک بار در یک برنامه صمیمی سرخوردگی کرده اند و به همین دلیل برای عروسی آماده هستند ، اما هنوز آماده نیستند که والدین خود را از تصمیم خود مطلع کنند ، به دلیل ترسو بودن دختر ، او سه سال پیش با داماد دیگری ازدواج کرده بود. آنها نمی دانند چگونه این موضوع را به اقوام خود ارائه دهند تا کسی به کسی توهین نکند.