خلیفه وقتی غلاف شخصی را در یک کانال داستانهای سکسی کلاه خیس می کند با ناراحتی به دوربین نگاه می کند

Views: 2653
برهنه خلیفه با درد به اپراتور نگاه می کند و فکر می کند که من اینجا چه می کنم و چرا به این همه نیاز دارم ، می توانم در آب پشتی خودم زندگی کنم ، ازدواج کنم و یک مشت نوک پستان به دنیا بیاورم ، بنابراین هیچ کس به شهر کشیده نمی شود. برای زندگی بهتر من باید با آن کنار بیایم و وانمود کنم که آن را خیلی دوست دارم ، زیرا آنها سکه ها ، بورژوا های حریص را پرداخت می کنند ، خود مادربزرگ ها می پردازند ، و ما کانال داستانهای سکسی در اینجا شخم می زنیم.