او به داماد داستانهاى سكسى اعتماد کرد و به خودش اجازه گره زدن داد و او رسوا کرد کیرش را روی خروس یک دوست قرار داد

Views: 1324
من تصمیم گرفتم که در مورد رفتار بد و تحقیر او با دوستان ، کمی لعنتی را آموزش دهم. دستانش را گره زد و چشمانش را با بانداژ بسته و در حین رابطه جنسی بینایی و شوك خود را باز كرد و در شوك سعی كرد از بزرگی شخص دیگری پیاده شود ، اما افسوس كه دستهای قوی دوستش بدن او را محكم در آغوشش فشرد و او را كشت. با نیروی حتی بیشتر برخورد کنید سپس داستانهاى سكسى او نگاه محكوم به عشق خود كرد و آرامش بخشيد.