ریزه کاری های کوچک و مرتب ، همیشه رسیده ، هر روز صبح زیر درب خود می نشیند و منتظر است تا بزرگتر به حمام برود و بعد از دو دقیقه او را دنبال کند. او یک تکه فولاد نازک دارد که میخک ها را از داستان سکس با دختر عمو شکاف قفل بیرون می آورد و قفل باز می شود. در را باز کرد و غرق کرد و امروز او را شگفت زده کرد ، شخص پسر در شلوار خود را از آنچه او دید ، تمام کرد ، دختر شروع به نوازش کردن خودش کرد و می دانست که او تماشا می کند.