این کودک به خاطر مکاتبات در شبکه های اجتماعی یک دوست دختر را مشاهده کرد که او می خواست آن را مخفی کند ، اما فراموش کرد که مردم یک برنامه نویس هستند و به راحتی می توانند همه چیز را بازیابی کنند ، هنگامی که در همان زمان از ارتباطات پنهانی با دو خواستگار فهمید ، بلافاصله متوجه شد. او چه نوع فاحشه ای بود او بلافاصله حكم صادر كرد ، او نياز داشت كه درسي آموخته شود و دوستي را كه به خاطر عزت و شرافت بين پاهاي خود مشهور بود ، صدا زد ، به همه چيز گفت و از او خواست كه قلب بانوانش را قبل از چشمانش بخنداند تا او شرمنده شود ، اما چقدر اشتباه او در مورد او بود ، مثل اینکه شرمنده و بلا شود. او چشم بسته کرد و زنجیر را به رختخواب خود رختخواب کرد ، منتظر یک دوست شد و وقتی که او شروع به پاره شدن او در تمام ترک ها کرد ، چشمانش را حل کرد و از او پرسید که دوست داری با دیگ های دیگران لعنت کنی؟ او که به طرز مخرب عصبی کرده و سپس شخص پسر متوجه شد که چه اشتباهی کرده است ، گلو را فشرد و شروع به حرف زدن کرد ، چرا وقتی که مجبور به گریه و خفه شدن با اشک هستید ، به چیزی می خندی؟ و فکر کردی که چنین مکنده ای مثل تو تقلب نمی شود ، فریاد زد و خودش رفت تا یک بیدمشک را در شب سالم یک دوست کانال فول سکسی قرار دهد.